how to not be a hopeless romantic

ساخت وبلاگ

how to not be a hopeless romantic

یعنی چقد اتفاق!

سال جدید شد!

و خیلی چیزا فرق کرده! و در عین حال همه چیز مثل قبله..

و من همچنان خــــــــــَـــــــــر ام!

یه فرندشیپ ویت بنفتیزو با سکوت و سر سنگینی تموم میکنم،‌ سه هفته نشده میرم یه دیت جدید.. و خوشحالم و استرس دارم و ته دلم مث بچه دبیرستانی قند آب میکنن که دارم اسنیک اوت میکنم و میرم دیت!

و مث دخترا رفتار میکنم و راست همه چیزو میگم براش و فاکینگ گیگل میکنم و میذارم اون حساب کنه و ناز میکنم و مهربونم!

و فکر میکنم،‌ اینی که اینقد ازش میترسیدم شایدم اونقدرا ایده بدی نباشه،‌ و همینو به مهرناز میگم و میگه دونت گت توو إهد آف یورسلف و من بهش میخندم و فکر میکنم،‌ من  نبودم که شروع کردم که،‌ اون اسک اوت کرده پس من نیستم که إهد آف مایسلف ام.. و نگرانی ام اینه که نکنه اون بخواد جدی شه و من آماده نباشم جدی شم.. چجوری بهش بگم و این چیزا...

و با همه اینا با لبخند از دیت برمیگردم خونه..

به مهرناز میگم "من بهش تکست بدم یا صبر کنم اون تکست بده؟" و فکر میکنم "اشکالی نداره که خبر بدم سالم رسیدم خونه،‌ نه؟" و فکر میکنم "چرا خودش نپرسید سالم رسیدی یا نه؟ یا بگه خوش گذشت؟ یا بگه ایت واز نایس؟" و فکر میکنم "نکنه من باید تشکر کنم؟!"

و فکر میکنم که چقدددددر وقته من یه ریلیشن شیپ جدیدو شروع نکردم که بدونم چیکار باید کرد و چند سال گذشته رو هی با اکس هام آن و آف شدم و #سای!!

و...

دو روز میگذره..

و تکست نمیده..

و تو هیچ سوشال مدیای دیگه ام چیزی نمیگه..

و آنلاینه!

و من تمااام ذهنم توی این 40 ساعتی که گذشته درگیره ..

که "وات دید آی دو رانگ" "دید دی نات لایک می ایناف" "ولی خیلی فسینیتد به نظر میومد که" و هزااااارتا فکر دیگه.. و شب میخوام و بهش فکر میکنم و صپ پا میشم و بهش فکر میکنم و فحششششش میدم به خودم!!!

چون من یه هارت بریک جدید لازم نداشتم!

چون حتی به چشم ریلیشن شیپ بهش نگاه نکرده بودم و میگفتم خب.. یه دوست جدید.. یه دوست جدیدی که مدتهاست شبا تا نصفه شب حرف میزنیم و وی فاکینگ کلیکد و وات د هل ایز هپنینگ !!!

و اعصابم خورد میشه...

چون یه واقعیتی رو میفهمم.. یه واقعیتی که سعی کردم یادم بره و الان باز یادم اومده ..

"من یه آدمِ‌ سنگِ بی احساسِ منطقیِ بی تفاوت به رومنس" نیستم!!

من همون هوپلس رمانتیکی ام که همیشه بودم..

فقط سرکوبش کردم..

فقط نخواستم..

و دیوارامو کشیدم بالا..

و این آدم آخری باعث شد فک کنم میتونم دیوارامو بیارم پایین..

که واسه یه بار من لازم نیست اونی باشم که بزرگتره و طرف رو جمع میکنه.. میتونم خودمو رها کنم و یکی هست که بگیره منو.. چون نقشش اینه.. چون سنش بزرگتره.. چون میفهمه...

و الان اصن مهم نیست اگه من دارم اوور ری أکت میکنم.. مهم نیس اگه همین الان بیاد تکست بده بگه دو روز گذشته خواب بوده.. یا هرچی.. 

مهم اینه که تظاهرم به منطقی و آنتی رومنس بودن واسه خودم شکست..

و این خیلیییییییی بده..

خیلی..

من نمیخوام اینجوری ضعیف باشم..

فیلینگز» لیو می د فاک الون!

دیس ساکز!

Mon 18 Apr 2016.11:47.َشیرین

Happy Girls Are The Prettiest Girls...
ما را در سایت Happy Girls Are The Prettiest Girls دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4justshirin3 بازدید : 136 تاريخ : دوشنبه 12 ارديبهشت 1401 ساعت: 9:31